۱۸ بهمن ۹۷ ، ۱۵:۱۱
نگاهت می کنم ...
به نام یگانه تقدیرکننده عالم ...
روبه رویم نشسته ای و مستقیم در چشمانم نگاه می کنی... من هم زل زده ام به تو ... به آن چشم های میشی رنگ و جذاب ... به لبخند معصومانه ات ... به ابروهای پهن و کم پشتت...
به نام یگانه تقدیرکننده عالم ...
روبه رویم نشسته ای و مستقیم در چشمانم نگاه می کنی... من هم زل زده ام به تو ... به آن چشم های میشی رنگ و جذاب ... به لبخند معصومانه ات ... به ابروهای پهن و کم پشتت...
به نام یگانه کیمیاگر عالم ...
نگاهم نمی کنی... نگاهت را پایین انداخته ای... چهره ات گرفته و ناراحت است. لب هایت را جوری جمع کرده ای که با نگاه کردنشان غمم می گیرد. رو به رویم نشسته ای در کافه ای ... رو به رویت نشسته ام در اتاق پشت میزم ...